دنیا شهری ست در همین نزدیکی
فاصله ی میان دو دست
و پلکهایی که به هم می رسند
دنیا اقتدار مردیست
که با یک چشم می نگرد
و خوابهایش را به زنی قرض می دهد
که ساده لوحانه قربانی می شود
و عشق کلاف دروغی ست
که تاب می خورد بر گردن زن
تا دنیا به اقتدار برسد .
مرا تنها با سه حرف بنویسید
سه نه
سه سال نه
سه به اندازه ی تمامی چشمهایی که می خواستم بیدار نگه دارم
اندازه ی تمامی حروفی که با عمرم قد کشیده اند
اندازه ی چهل و هشت حرف
چهل و هشت کلمه
چهل و هشت بار هجای دنیا
که در گیسوان زنی بر باد رفت
در یک شب آرام
شبی که در بستر من دندانه های خونین ش را فرو برده
و خون بر تمام ملحفه های سفید
گیسوانی که تنیده در چهل و هشت سال زنده ام مرده ام
و دنیا که با چهل و هشت حرف نوشته می شد
در گیسوان زنی در باد رفت
میترا سرانی اصل